ساواک، بازداشتگاه و شکنجه در رمان روزگار فراموش شده اثر مهدی رضایی

فضایی که نویسنده در رمان «روزگار فراموش‌شده» از زندان‌ها و بازداشتگاه‌های ساواک به مخاطب نشان می‌دهد به اندازه‌ای ملموس است که خواننده، خود را در آن لحظه حس می‌کند.

«زنگ خانه به صدا در می‌آید ... » این جمله ابتدایی رمان «روزگار فراموش شده» اثر مهدی رضایی است که از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.

 این عبارت ورودی به خواننده خبر می‌دهد که باید در این کتاب منتظر به صدا در آمدن زنگ‌ها بود و پشت هر زنگی که به صدا در می‌آید خبری نهفته و خواننده را شاید غافلگیر کند.

ادامه نوشته

راه اندازی نخستین بانک اختصاصی مقاله، مصاحبه و گزارش ادبی، فرهنگی، هنری

آرتنا: نخستین بانک اختصاصی ادبیات و فرهنگ و هنر از سوی کانون فرهنگی چوک، در آستانه دهمین سال فعالیت این کانون راه‌اندازی شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری هنر «آرتنا»، مهدی رضایی دبیرکانون فرهنگی چوک و گردآورنده این بانک گفت: این بانک ادبی مانند دیگر فعالیت‌های کانون فرهنگی چوک اعم از ماهنامه ادبیات داستانی و فصلنامه شعر و بانک هنرمندان و ....، رایگان در اختیار همگان قرار می‌گیرد. متاسفانه در کشور ما هنوز اقدام موثر در حوزه فرهنگی، ادبی برای تشکیل چنین بانک‌هایی صورت نگرفته و ما یادگرفته‌ایم به جای آن که منتظر اقدام سازمان یا نهادی باشیم خودمان دست به کار شویم. گاهی برای یافتن یک مقاله باید سایت های بسیاری را جستجو کرد که آیا به نتیجه دلخواه برسیم یا خیر. اما بدون شک بانک مقاله این کانون می‌تواند مخاطبان و علاقمندان بسیاری را از سردرگمی خارج کند.
سردبیر اولین ماهنامه الکترونیک ادبیات داستانی ایران در ادامه افزود: شهریورماه جشن دهمین سال فعالیت کانون فرهنگی چوک با حضور اعضا این کانون و نویسندگان و شاعران مدعو برگزار خواهد شد و از تعدادی از اعضا به خاطر استمرار فعالیت‌هایشان تقدیر خواهد شد.
علاقمندان جهت استفاده از این بانک می توانند به آدرس www.chouk.ir مراجعه کنند.

یادداشتی نقد گونه بر محتوای رمان«چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟» نویسنده «مهدی رضایی»؛ «محمود خلیلی»

«همه‌ی آدم‌ها دیوانه‌اند» این جمله‌ای است که راوی با آن رمان را آغاز می‌کند. راوی داستان (آرمان پاکروان) معلمی است که دغدغه‌های یک روشنفکر را دارد و برای آینده‌ی بشریت نگران است. او در همنشینی با همسایه‌ی منزوی خود (آقای شاهی) فریادهای نگرانی‌اش را در وبلاگ‌های وی می‌خواند و می‌نویسد. همسر آرمان (نگار) که در دفتر یک نشریه‌ی جوان کار می‌کند با دغدغه‌ها و بحران‌های نسل جوان ارتباط دارد اما با هراس از بسته شدن نشریه جرأت نشر و واکاوی نامه‌های خوانندگان خود را ندارد و شنونده‌ای است که تنها به کشیدن آه و ناله در برابر حوادث بسنده می‌کند.

ادامه نوشته

... و چنین گفت کورت ونه گات

با این جمله جالب کورت ونه گات دارم فکر می کنم که ما چقدر آدم های پفیوز دور و برمون زیاد داریم. نه غلام؟
“پفیوز کسی است که فکر می کند خیلی باهوش است، هیچ وقت نمی تواند جلوی دهانش را بگیرد. مهم نیست بقیه چی می گویند، او باید مخالفتش را بکند. یک آدم پفیوز تمام سعی اش را می کند که تو همیشه خیال کنی گند زده ای. مهم نیست تو از چی حرف میزنی، او بهتر از تو می داند.